بدون عنوان
سلام دختر نازم عزیزم دروغ نگم همش فراموش میکردم به وبلاگت سر بزنم عزیزم الان که دارم مینویسم تو دیگه چهار دست و پا راه میری و کاملا به خودت مسلطی عزیزم من و بابا حمید خیلی ذوق میکنیم خیلی خیلی خوشحالیم از داشتنت دختر گلم مهربونم خانمم نهال تازگیا یاد گرفتی اخم کنی انقدر با نمک میشی وقتی اخم میکنی طبق معمول هر چهارشنبه خونه ی مامان پروانه ایم و جمعه ها خونه ی مامان مهری این چهارشنبه هم سالگرد مادربزرگ بابا حمیده باید بریم تالار راگا خدا رحمتشون کنه راستی پریشب با بابا رفتیم خیابون بهار بابا برات لباس های خوشگل موشگل خرید ما خیلی دوستت داریم عزیزمممممممممممم ...
نویسنده :
مهشید
15:22