دخترم وقتی اومدی...
دختر نازم من و بابا حمید روز 11/خرداد/1391 توی تالار سیاره توی بهارستان روز پنج شنبه با هم عروسی کردیم و از اینکه به هم رسیدیم خیلی خیلی خوشحال بودیم و خدا رو شکر میکردیم اخه ما عاشق هم بودیم درست در تاریخ 91/10/3 روز شنبه خدا تورو انداخت توی دلم.. و زندگی من و بابا حمید شیرین تر شد و ما خیلی خوشحال شدیم و بی صبرانه منتظر ورودت بودیم خوشگلم... هر روزی که میگذشت بیشتر دلم میخواستت .. همش میگفتم خدایا خودت مراقب دخملم باش اخه خیلی دوستت داشتم عشخممممم مامان مهری برات کلی چیزای خوشگل خرید و ما اتاقتو اماده کردیم و منتظرت بودیم تا بیایی و زودتر شیطونیاتو شروع کنی ... عاشقتمممممممممممممممم نهالممممممممممممممممممممم